انزلی:
-------
چند روایت درباره نام انزلی:
۱- انزلی برگرفته از کلمه انزلیج یعنی اسکله ی پهلو گرفتن کشتی ها.
۲- برگرفته از نام قوم انزان که در گذشته در ساحل دریای مازندران می زیستند.
۳- انزل و یا انگر که به معنی لنگر است.
۴- چون کادوسیان, یعنی ساکنان بومی گیلان با پارسیان متحد شدند, به این مناسبت این محل را انشان یا انزان که خاستگاه پارسیان بود نامیدند. در سال ۱۳۱۴ نام شهر را به پهلوی تغییر دادند و در سال ۱۳۵۷ دوباره به انزلی تغییر یافت.
آستارا:
--------
در گذشته چون در منطقه آستار مرداب ها و باتلاق های زیادی بود، کاروان هایی که از آن جا می گذشتند بسیار آهسته و با احتیاط باید از آن منطقه می گذشتند و آن منطقه را آسته رو یا آهسته رو می خواندند, که کم کم به آستارا تبدیل شد.
رشت:
-------
نام قدیم رشت دارالمرز بود. نمیدانم از کی به رشت تغییر یافت. روایتی است که چون این شهر یکی از مراکز بزرگ ابریشم ریسی بود نام رشت که مشتق از ریسیدن و رشتن است روی آن گذاشته شد. به روایتی دیگر کلمه رشت از دوبخش "رش" یا وارش که به معنی باران ریز است و پسوند "ت" که تداوم را می رساند تشکیل شده است و مجموع آن می شود شهر باران های همیشگی. به عقیده دهخدا کلمه رشت به حساب ابجد سال ۹۰۰ هجری می شود و چون شهر در این سال ساخته شده است، آن را رشت نامیدند.
رودسر:
--------
رودسر از شهرهای باستانی ایران است و در دوران باستان کوتم نامیده می شد. عرب ها آن را هوسم می نامیدند. نزدیک به پانصد سال پیش نام شهر به رودسر (کنار رود) تغییر یافت.
صومعه سرا:
--------------
اسم این شهر را برگرفته از عارف بزرگ قرن چهارم و پنجم هجری شیخ عبدالله صومعه ای می دانند که امروزه مزارش در اول جاده صومعه سرا ـ فومن قرار گرفته است. برخی بر این باورند که چون در گذشته های دور در این منطقه گلی به نام (صومعه) وجود داشته و اسم آن از آن جا برگرفته شده است. از آن جا که در زبان گیلکى صومعه سرا را " سوماسرا" تلفظ مى کنند، و با توجه به معنى کلمه "سوما" که زاهد و بى ریا معنى مى دهد، گروهى این مساله را دلیل نام گذارى این منطقه می دانند و البته قرار گرفتن تعداد قابل توجهى امام زاده و مسجد در این منطقه نیز از نکات قابل اشاره در نام گذارى این شهرستان است. (این مطلب تماما از وبلاگ سوما است).
لاهیجان:
----------
لاهیجان یعنی شهر ابریشم . دکتر بهرام فره وشی استاد زبان های باستانی می نویسد: لاه در پارسی میانه به ابریشم اطلاق می شده و در برهان قاطع لاه به معنی پارچه ابریشمی سرخ آمده است. لاهیگان که لاهیجان شده یعنی محلی که در آن جا ابریشم به دست می آید.
لنگرود:
--------
لنگرود که در قدیم بندری آباد بود و چون در رودخانه اش کشتی ها و قایق ها لنگر می انداختند نام "لنگر رود" و بعدها لنگرود را به خود گرفت.
عکس میدان شهدای کلاچای
معرفی شهر لاهیجان
لاهیجان یکی از کهن ترین شهر های گیلان است. شهری که در دوران کهن به داشتن بیشترین جمعیت گیلان مغرور بود[1]. رونق گرفتن شهری آن را به دوران اشکانیان به عبارتی تقریبا 2200 سال قبل بر میگردد و پیش از آن نیز در کنار دیگر شهر های بزرگ گیلان باستان بوده شهر هایی از قبیل : رویان(نور) ، مارلیک (تمدن) ، دیلمان ، سَمیران(تمدن) ، هوسم( رودسر) ، پومِن (فومن).در هر حال این شهر از دو هزاره ی قبل رونق دوچندان یافت و پس از اسلام نیز به آن دارالاماره یا همان پایتخت می گفتند. لاهیجان در تاریخ بارها بر اثر آتش سوزی و زلزله و حتی طاعون و حمله ی مغول ویران شده است اما مردم دوباره به این شهر بازگشته و رونقی دوباره به لاهیجان دادند. لاهیجان مدتها مرکز گیلان بیه پیش( شرقی) بود و از دیر باز به علت موقعیت مکانی و جغرافیایی آن ( دارا بودن جلگه و کوهستان) مورد توجه شاهان بوده و در قدیم نیز(دوران باستان) دو دژ یکی در جلگه و دیگر در ارتفاعات داشت که یکی را که احتمالا قدیمی تر بود کهندژ میگفتند. .[ یکی از دژها که در 6 کیلومتری لاهیجان بود تا سده ی هفتم خورشیدی پابرجا بود که با حمله مغول ویران گشت] از این رو لاهیجان را کهندژ می خوانند و بسیاری از این نام برداشت نادرست کرده و نام باستانی لاهیجان را کهندژ خوانده اند . این در حالی است که این تنها یک صفت یا لقب بوده برای چنین شهر هایی که دارای دژ بوده و بسیاری از شهر های دیگر ایران نیز همین عنوان را داشته اند. نام لاهیجان از دیر باز تاکنون لاهِجان ، لاهِگ و یا لاهگان [2] بوده. لاه یا لاس در زبان گیلکی و پهلوی ابریشم و یا چرم نیز معنا می دهد. و این نام را از این روی به لاهیجان داده اند که در لاهیجان صنعت ابریشم رواج فراوان داشته و این ناحیه به لاهگان یعنی جا و مکان ابریشم نامیده شده است[3]. صنعت ابریشم ریسی و نوغان داری در گیلان از پیشینه ی کهنی برخوردار است که با این نام درست می نماید.
البته به گونه ای دیگر نیز می توان تحلیل کرد از این سوکه در زمان های قدیم در لاهیجان جامه های مخصوصی از ابریشم ( وشاید به احتمال کم از چرم) می دوختند و در حدودالعالم آن را مُبَرم خوانده است: «از این ناحیت جام های ابریشم خیزد ، یک رنگ و با رنگ [رنگدار] ، چون مبرم [نوعی لباس محکم دو تا بافته شده ] و حریر و آنج [نوعی میوه ، زالزالک یا آلوچه] بدین ماند و از وی کتان و پشم چونین خیزد ، بسیار» که در هر دو صورت دلیل بر وجود صنعت ابریشم ریسی در لاهیجان است و ما را به همین معنا برای لاهجان می رساند. نام های از جمله بیه و ریه که به لاهیجان نسبت می دهند بی پایه و اساس است.
موقعیت شهرلاهیجان :
شهر لاهیجان در شرق گیلان واقع شده است و موقعیت بسیار خوبی در استان داراست. از شمال به دریای کاسپی و از شرق به لنگرود و از جنوب به دیلمان ، از جنوب غربی به سیاهکل ، از غرب به آستانه می رسد. عر ض جغر افیایی آن 49 درجه و 39 دقیقه ی شرقی و 37 درجه و 12 دقیقه ی شمالی است. 36.7 متر بالاتر از سطح آب دریا قرار دارد و مسافت آن تا مرکز استان( رشت) 51 کیلومتر است. جمعیت لاهیجان 168829 تن است که از این مقادر 42.13% از جمعیت آن جمعیت روستایی است که به ترتیب جمعیت روستایی و شهر ی آن 71132 و 97697 تن است. تراکم جمعیتی لاهیجان 210 نفر در کیلومتر مربع است. رشد جمعیتی لاهیجان در شش دهه ی اخیر 5/3 بوده و علاوه بر آن شهری مهاجرپذیر است که افزون بر موقعیت مناسب مرکزیت آن در میان شهر های شرق گیلان در دوره های اخیر توسعه ی چشمگیر آن موجب مهاجران غیر بومی و غیر استانی نیز شده است.کل مساحت لاهیجان 410 کیلومتر مربع می باشد. شهر لاهیجان شهری هموار و جلگه ای است که به پای کوه نیز کشیده شده است. بلندترین کوه آن ، کوه انبوه به ارتفاع 2594 متر است . شرق و جنوب لاهیجان را رشته کوه های البرز فرا گرفته و در باختر لاهیجان گسلی چپگرد به نام گسل سقید رود وجود دارد. رودخانه ی شَمرود از کوه های شیر قلعه و تیریان در باختر لاهیجان به دریا می ریزد.رود دیسام نیز آب سفیدرود را به منطقه می رساند.
شهرستان لاهیجان دارای دو بخشِ مرکزی و رودبنه و 8 دهستان پاشاکی ، شیرجوپشت ، آهندان و بازکیاگوراب ، لفمجان ، چوشل ، لیالستان و لیل است. البته شهرستان لاهیجان در گذشته(1316) بسیار گسترده تر و بزرگ تر بوده است به گونه ای که همه ی شرق سفیدرود را در بر میشد و شهر های لنگرود ، سیاهکل ، آستانه و رودسر بوده است که در سال 1340 رودسر و لنگرود از لاهیجان جدا شد و پس از آن سیاهکل و آستانه.
تصویر 1 –نقشه لاهیجان
آب هوا :
شهری معتدل و مرطوب است که در تابستان دارای اقلیم گرم و مرطوب و در زمستان دارای بارش برف و باران است. میانگین حداکثر دمای سالانه 21.38 درجه و حداقل آن 12.23 و متوسط سالیانه 16.76 درجه سانتیگراد است. میزان بارندگی حدود 1475 میلمتر در سال می باشد.
برگرفته از مقاله طرح جامع شهر لاهیجان-علی رضاپور
به ادامه ی مطلب نیز بروید
لاهیجان تاریخ پر فراز و نشیبی داشته و در دوره های مختلف وقایع متفاوتی را تجربه کرده استو لاهیجان از دوره ی اشکانی (دست کم 2200 سال پیش) ناحیه ای شهری در گیلان قلمداد میشده. این شهر چندین بار رو به ویرانی و چندین بار به خاطر آتش سوزی و طاعون و زلزله تقریبا به طور کامل ویران و تقریبا بدون سکنه شده ولی دوباره مردمان به این شهر بازگشته و آن را از نو ساخته اند. در دوره ی مغول و الجایتو نیز از ویرانی مغولان وحشی مصون نماند. در دوره های کیاییان و حمله ی شاه عباس صفوی کشتاری و خرابی زیادی نیز به لاهیجان وارد آمد به گونه ای که از آن دوران از رونق لاهیجان که مرکز گیلان بود کاسته شد. حال میخواهیم بخشی از القاب لاهیجان در چند دهه ی پیش را بررسی کنیم که به ترتیب پیشینگی آن مینویسیم:
1- شهر ابریشم: لاهیجان از دو واژه ی لاه ، لاس + جای و گاه تشکیل شده است. بخش نخست در زبان گیلکی به معنی ابریشم و کژ است. بخش دوم نیز با فارسی مترادف است و به معنای همان جا و مکان است که به معنای شهر و محل ابریشم است. صنعت ابریشم و نوغان داری در گیلان پیشینگی درازی دارد و لاهیجان نیز مهم ترین و بزرگترین قطب ابریشم بوده است. این صنعت و حرفه زمانی است که در گیلان و لاهیجان از رونق سابق خود افتاده است. داستان از زمانی شروع شد که در دوره ی حکومت قبل گروهی از کارشناسان ژاپنی به بهانه ی اصلاح درخت های توت که غذای اصلی لار های (کرم های) ابریشم ، درخت های سمی و بیمار را در توتستان های گیلان جایگزین کردند و ای آلودگی درختی به گونه ای بود که از طریق ریشه خکا قابل گسترش بود. بدین ترتیب در زمان بسیار کوتاهی بیشتر این توتستان ها آلوده شدند و زمانی ایرانی ها پی بردند که ژاپنی ها چه کار کردند که بسیاری از لارهای ابریشم با خوردن برگ های سمی این درختان مرده بودند و ابریشمی تنیده نشده بود. ژاپنی ها این کار را در برخی دیگر از استان های صاحب نوغان و ابریشم نیز کردند. علت چنین کاری از ژاپنی ها تنها یک چیز است:
تجارت جهانی؛ ژاپنی ها خودشان از بزرگترین تولیدکنندگان ابریشم در دنیا بوده و همکنون نیز هستند و برای خارج کردن ایران از این تجارت این درخت ها آلوده را آوردند. جالب توجه است که این آلودگی هنوز هم از توتستان های ایران و گیلان ریشه کن نشده است!!!
2- شهر سقف های نارنجی(سفالی): تا همین 50 سال پیش وقتی از فراز شاه نشین کو و بام سبز به لاهیجان می نگریستید شهری یک دست با سقف های سفالی و زیبا می دیدید که امروزه با گسترش شهرسازی و تغییر در مصالح چنین نمای زیبایی از لاهیجان گرفته شده است.
3- شهر کلوچه : کلوچه یکی از شیرینی و نان های محلی لاهیجان است که البته به جای نان از کلو استفاده کنیم بهتر است. کلو منحصرا به نان هایی گفته میشده که گرد درست و پخته میشدند و کلوچه به معنای کلوی کوچک است. این واژه در کلوهای سنتی دیگر نیز دیده میشود همچون : کَلان (نوعی نان شیرین و گرد و نسبتا کوچک محلی مخصوص لاهیجان ، سیاهکل و به ویژه دیلمان است)- کوماج یا کُماج (احتملا همان کلان و شاید هم شبیه به آن باشد که از دیگر نان های محلی گیلان است- .
لازم به ذکر است که کوکی (از سوغات و شیرینی های محلی لاهیجان) جز خانواده ی کلو و کلوچه نیست بلکه جز خانواده شیرین جان است.
4- شهر چای : شاید به 200 سال پیش نکشد که شاهزاده ی قاجار کاشف السلطنه چای را از هند به گیلان و ایران آورد و پس از بررسی آب و هوای لاهیجان را مناسب ترین آب و هوا و رطوبت برای چای دید که در زمان کوتاهی نیز نتیجه گرفت و چای لاهیجان در ایران شناخته شد.
5- عروس گیلان: با توجه به شهرسازی و زیبا های طبیعی لاهجان این لقب به این شهر داده شده است که خودتان باید ببینید و نظر بدهید.
زمستان پارسال در لاهیجان
زمستون در راه ماهم چشم به راه زمستون و برف. پارسال که لاهیجان برف خوبی اومد نمی دونم امسال چی میشه. من و آرمان پارسال از برف لاهیجان کلی عکس گرفتیم که یه چنتاییشو قبلا گذاشته بودم. گفتم در آستانه ی زمستونیم یه سری دیگه از اون عکسا رو بذارم. اول از همه هم عکس آرمانو میذارم. نپرسید چرا عکس خودتو نمیذاری چون دوس ندارم ، راستش خوشم نمیاد.),ولی متسفانه بیشتر عکسا سنگین نمیشه گذاشت ولی هرچی تونستم براتون گذاشتم.
ای عکسونه آرمون بیته بو و او خواس بِنی ولی چون هی فرده فرده بزه ، مه گیر برده هینه واسی مونم لج بودم ایشونه می نومه مین بنم
صفحه قبل 1 صفحه بعد